مرا دوست داری ؛ نداری من ندانم
من همینم ؛ من همینم ؛من همینم
اگه زشتم یا که خوشگل من همینم
اگه زیبا و دلربا باز همینم
اگه سبزه گندم یا سفید من همینم
اگه تاریکم یا روشن من همینم
اگه شیشه خوردم من همینم
اگه ساده گویم سخن باز همینم
اگه گویم رک و پوست کنده ؛ من همینم
اگه هستم سر براه و نجیب باز همینم
اگه دلتو زدم ؛ دلنشینم من همینم
اگه گاهی شیطونم باز همینم
اگه کٌند و عبوسم من همینم
اگه فرز و زرنگم باز همینم
اگه کم هوشم گاهی من همینم
اگه هوشیارم همیشه باز همینم
اگه کم کارم و پر کار باز همینم
اگه گوشه گیرم ز هشدار من همینم
اگه دلتنگم و بی قرار من همینم
اگه بهانه گیر و بی تاب من همینم
خواهی با من چکار کنی ؛ من ندانم
من همینم ؛ من همینم ؛من همینم